۱۳۸۹ فروردین ۱۳, جمعه

فروردین یشت


بخش‌های گوناگون اوستای کهن

فروردین یشت، مهر یشت، زامیاد یشت، آبان یشت، تشتر یشت، اشی یشت، بهرام یشت، رام یشت و هوم یشت

فروردین یشت

“این كشور ما باید خرم شود، باید بالنده شود”.

(بند 130)

پـیـش‌گـفـتـار

فروردین یشت یا فْـرَوَشی یشت، سیزدهمین یشت اوستا و از لحاظ مضمون كهن‌ترین بخش آن به شمار می‌رود. این یشت در بزرگداشت و ستایش فَـرْوَهَرِ «پیروان راستی» یا «اَشَـوَنـان» سروده شده است و یكی از دلكش‌ترین و با اهمیت‌ترین بخش‌های اوستاست.

فروردین یشت دارای 31 بخش یا كرده و 158 بند است. اما بسیاری از این بندها در دوره‌های جدیدتر به متن اصلی افزوده شده‌اند. افزوده‌های احتمالی جدیدتر عبارتند از بندهای 1 تا 29، 41، 62، 63، 71 تا 129، 139 تا 142، 152، 158؛ و نیز افزودگی‌هایی در بندهای دیگر كه در این گزارش از متن اصلی كنار گذاشته شده‌اند، اما ممكن است افزوده‌های كوتاه دیگری در میان برخی بندها باقی مانده باشد.

«فَـرْوَهَـر»، «فْـرَوَهْـر»، «فَـرَوَهْـر»، «فُـرُوهَـر» و یا «فَـرَوَشی»، در باورهای ایرانی یكی از نیروهای مینوی وجود آدمی و همه دیگر آفریدگان است. «فروهر» پیش از آفرینش تن و پس از آن نیز همچنان به هستی خود ادامه می‌دهد و همیشه و همواره به راه راست و نیك‌اندیشی فرمان می‌دهد. به نظر می‌آید كه در باورهای كهن، «فروهر» همان «روان نیاكان» بوده است كه در زمان‌های جدیدتر شخصیتی جداگانه یافته‌است. آقای پرویز رجبی در ‘جشن‌های ایرانی، ص12’ «فْـرَ» را به معنای «پارا» و «پیشین» (با فَـرّ اشتباه نشود) و «وَهَـرْ» را به معنای «باور» گرفته و در مجموع بدرستی «فروهر» را به معنای «باور پیشین» دانسته‌اند.

چنانكه در این یشت ملاحظه می‌شود دامنه توانایی‌های «فَـرْوَهَـر»ها بسیار گسترده و بزرگ است؛ قدرت «فَرْوَهَر»ها گاه بیشتر از بزرگترین ایزدان و حتی یاری دهنده به خودِ اهورامزدا هستند. نظام آفرینش و پایداری آسمان و استواری زمین و بارش باران‌های حاصلخیز و رویش گیاهان سرسبز و وزش بادهای ابرآور و گردش خورشید و ماه و ستارگان و پیروزی در میدان كارزار و درمان ناخوشی‌ها و همه سامان گیتی، از فَـرّ و شكوه و خواست آنان است.

بخش چهارم (كرده چهارم)

30 می‌ستاییم «فروهر»های نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه در دوستی پاك‌نهاد و نیك‌كردارند؛ آنان كه از گفت‌و‌شنودهای بسیارشان بهره‌ها خواهد بود؛ آنان كه مردمان را نمی‌آزارند؛ مردمانی كه فروهرها را ، نیكان را، رازداران را، تیز نگرندگان را، چاره‌اندیشان را، نامداران را، و در نبرد پیروزمندترینان را، آزرده نكرده باشند.

«پیـروان راستـی» در همـه جـای این كتاب بـرای واژه اوستـایـی «اَشَـوَنـان» (پیروان «اَشَـه») برگزیده شده است. اَشَـه خود معنایی بس گسترده دارد: راستی، درستی، پاكی، حق، سامان و نظام و قواعد حاكم بر هستی، بخشی از كاركردها و معانی آن است و تاكنون واژه‌ای كه تمام و كمال معـادل «اَشَـه» و «اَشَـونـان» باشـد، پیشنهاد نشـده است. ما در اینجا واژه «راستی» با مفـهوم گستـرده آن را بطور مـوقت به جای «اَشَـه» و «پیروان راستی» را به جای «اَشَـوَنان» برگزیده‌ایم. برضد «اَشَوَن»، «دُرْوَنْد» (در اوستا «دْرِگْوَنْتْ») به معنای پیرو دروغ قرار دارد. دروغ نیز دامنه بدی‌هایی بیشتر از معنای امروزی آن را در بر می‌گیرد.

بخش پنجم

31 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه از آن بالا با اراده‌ای نیرومند با دشمنان می‌ستیزند؛ آن بسیار توانایان كه از آن بالا در هنگامه نبرد، بازوان زورمند دشمنان بدخواه را فرو می‌كوبند.

بخش ششم

32 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه پیمان‌شناس، دلاور و نیرومندند؛ آنان كه در برابر آزار دشمنان، ما را پناه می‌دهند؛ آن بخشایشگران مینوی درمان‌بخش، كه از داروی «راستی» بهره‌مندند؛ آنان كه پهناورند همچو زمین، كه درازناكند همچو رودها، كه فرازمندند همچو خورشید.

بخش هفتم

33 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه به چالاكی و دلاوری و رزم‌آوری و بسا هراس‌انگیز، ستیزه دشمنان را – چه دیو و چه مردم- در هم می‌شكنند و فـرو می‌كـوبند؛ آنان كه به خواست خود یـورشِ جنگـاوران را بر می‌اندازند.

34 شما ای تـوانـاترین! می‌بخشایید بهترین نیـكی‌های خود را و پیروزمنـدی و چیرگی اهـورا آفریده خود را به همه سرزمیـن‌هایی كه در آن جای‌ها نیكی‌های شما را به بدی نكشاندند؛ آنجا كه شما خوشنودیـد و نرنجیده‌اید و آزرده نشده‌اید؛ آنجـا كه شما را سـزاوار ستـایش و شایسته نیایش می‌دانند و در آنجا راه برگزیده خود را می‌پیمایید.

بخش هفتم

35 می‌ستاییم فـروهـرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آن نام‌آورانِ در نبرد پیـروزمنـد و سپردارانِ بسا نیرومند كه از راه راسـتی به كژی نگرایند؛ آنان كه به این هر دو یاری می‌رسانند، هم به آن كه از پس می‌تازد و هم به آن كه از پیش می‌تازد؛ هر دو بانگ یاری‌خواهی بر آورده‌اند، آن یك برای چیرگی و این یك برای رهایی.

36 فروهرها به آن جایی بیشتر روی می‌كنند كه در آن جا مردانِ پیرو راستی بیشتر باشند؛ كسانی كه با راستی، بیشتر پیوند دارند؛ آن جایی كه دَهِـش‌های بـزرگ باشد؛ آن جایی كه پیـرو راستی، بیشتر خوشنود شده باشد.

بخش هشتم

37 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان سپاهی انبوه بیارایند با رزم‌افزارهای به كمر بسته، با درفش‌های درخشانِ برافراشته. آنانند كه پیش از این و به هنگام نبردهای «خْـشْـتاوی»های دلاور با «دانو»ها فرا می‌رسیدند.

«خشتاوی» و «دانو» نامِ منسوب به دو خاندان ایرانی است و آگاهی بیشتری در باره آنان در دست نیست.

38 شمایید در هم شكننده یورش پیشینِ «دانو»های تورانی؛ شمایید در هم شكننـده آزار پیشینِ «دانـو»های تورانـی؛ از پرتوِ یاری شما بود، بسیار نیرومندی پیشینِ «كَـرْشْـنَـزْ»ها و «خْـشْـتـاوی»های دلاور و «سوشیانت»‌های دلیر، آن نام‌آوران پیروزمند. از یـاری شما بود، كه بیشتر از ده هزار پناهگاه‌های سرداران «دانو»ها فرو كوبیده شد.

«کرشنز» نیز نام یكی دیگر از خاندان‌های ناشناخته ایرانی است. واژه «سوشیانت» ظاهراً به دوره‌های جدیدتر مربوط می‌شود اما مفهوم سوشیانت به هر دو معنای «سود‌بخش» و «رهایی‌بخش» به دوران‌های كهن‌تر باز می‌گردد. در این بند و بند پیش از آن به برخی از كهن‌ترین نبردهای ایرانیان و تورانیان اشاره شده است كه در هیچ كجای دیگر اوستا در باره آن سخنی رانده نشده است.

بخش دهم

39 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه هر دو سوی سپاه آراسته دشمن را در هم می‌شكنند و میانش را می‌شكافند؛ آنان كه به چالاكی به یاری مردان نیك می‌شتابند و بدكرداران را در تنگنا می‌افكنند.

بخش یازدهم

40 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آن توانایان، دلاوران، پیروزمندان، آن كامیابانِ در نبرد؛ آنان كه گاه بخشنده آسایشند و گاه تاخت‌و‌تاز و تكاپو كنند. آنان كه «سْـرَوَشِـمْـنَـه» (؟) و كالبدی شایسته و روانی برازنده دارند؛ آن پاك‌نهادانی كه یاری‌خواهان را پیروزی دهند و آرزومندان را كامروا كنند و بیماران را تندرستی بخشند.

42 آنگاه كه از آنان یاری‌خواهی شود، به شتاب نیروی اندیشه از فراز آسمان فرود می‌آینـد. آنـان با همراهی نیروی نیك‌ساخته و پیروزی اهورا آفریده و برتری چیره شونده و با بهره‌ای خواهند آمد كه بخشنده گرانبهاترین‌ها و آورنده شكوهی هستند كه بسا گرامی و فرخنده و برای در بر داشتنِ بهترین راستی، برازنده ستایش و شایسته نیایش است.

43 آنان در میان زمین و آسمان «سَـتَـویس» (احتمالاً ستاره سهیل) را به گردش در می‌آورند تا باران بباراند، بانگ یاری‌خواهان را می‌شنود تا باران بریزاند و گیاهان برویاند؛ برای نگاهداری چارپایان و مردمان، برای نگاهداری سرزمین‌های ایرانی، برای نگاهداری جانوران پنجگانه، برای یاری رساندن به مردان پیرو راستی.

این بند كهن‌ترین و نخستین جایی است كه نام «ایران» و «سرزمین‌های ایرانی» و كوشش فروهر نیاكان برای «نگهداری ایران» آمده است. جانوران پنجگانه كه در اوستا به شكل «گِـئوش پَـنْـچو» آمده است، عبارتند از: آبزیان، خزندگان، پرندگان، جانوران آزاد صحرایی، و چرندگان. واژه «گِئوش» به معنای «گاو» در تركیب «گِئوش پَنچو» نشان می‌دهد كه این كلمه بجز نام حیوان معروف، نام عمومی همه جانوران به شمار می‌رفته است. همچنین نگاه كنید به پانویس بند 3 تشتر یشت.

44 در میان زمین و آسمان، آن «سَتَـویس» زیبا و درخشان و پر فروغ، راه می‌پیماید، باران می‌باراند، بانگ یاری‌خواهان را می‌شنود، باران می‌ریزاند، گیاهان می‌رویاند، برای نگاهداری چارپایان و مردمان، برای نگاهداری سرزمین‌های ایرانی، برای نگاهداری جانوران پنجگانه، برای یاری رساندن به مردان پیرو راستی.

بخش دوازدهم

45 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه با كلاه‌خودِ فلزی، با رزم‌افزار فلزی، با سپر فلزی، در میدان نبرد چه با شكوه می‌رزمند، آنان كه برای فرو كوفتن هزاران دیو، دشنه‌های آخته برگرفته‌اند.

46 اگر بادِ وزنده بوی مردان رزم‌آور را به میان آنان آورد، آنان به سوی آن رزم‌آورانی كه باید پیروز شوند، می‌شتابند. به آن سویی كه پیش از بركشیدن شمشیرها و بر آوردن بازوها، خواستِ فروهرهای نیك و گرامی و توانا را بر آورده باشند.

47 هر یك از دو گروه كه در آغاز با باوری پاك و بی‌آلایش، آنان را نماز برند، فـروهـرهای تـوانـای پیـروان راستـی با همـراهی مهـر و رَشْـن و «دامـوئیـش اوپَـمَـنَـه» و با همراهی بادِ پیروزمند، به یاری آنان می‌شتابند.

«رَشْن» ایزد دادگری و دارنده ترازوی دادورزی است و در اوستا غالبا با صفت «راست‌ترین» از او یاد می‌شود. هر چند كه احتمال می‌رود نام او از افزوده‌های جدیدتر باشد. «داموئیش اوپَمَنَه» نام ایزدی از یاران مهر است و از این تركیب به تقریب معنای «توانایی دور راندن نابكاران توسط خردمندان» به دست می‌آید.

48 آنان به یك زخم براندازند همه دشمنان را؛ پنجاه‌ها، صدها، صدها هزارها، هزارها ده‌هزارها، ده‌هزارها صدهزارها؛ برای آن رزم‌آورانی كه فروهرهای توانای پیروان راستی با همراهی مهر و رَشْن و «داموئیش اوپَـمَـنَـه» و با همراهی باد پیروزمند، به یاری آنان می‌شتابند.

بخش سیزدهم

49 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه در هنگام «هَـمَـسْـپَـتْـمَـدَم» از آرامگاه‌های خود به بیرون می‌شتابند و در ده شب پیاپی در اینجا برای آگاهی یافتن به سر می‌برند.

«همسپتمدم» نام گاهنبار و جشن پایان زمستان و آغاز بهار.

50 كدامین كس ما را خواهد ستود؟ كدامین كس ما را ستایش خواهد نمود؟ كدامین كس ما را خواهد سرود؟ كدامین كس ما را خوشنود خواهد ساخت؟ كدامین كس با دست پُر دهشی كه بخشنده را به آیین راستی می‌رساند، ما را با شیر و پوشاك خواهد پذیرفت؟ نام كدام یك از ما را او خواهد ستود؟ از میان ما، او روان كدام یك از ما را بر خواهد گزید و ستایش خواهد كرد؟ به كدام‌ یك از ما، او این دهش‌ها را پیشكش خواهد كرد تا خوراكی‌های همیشه نكاستنی و جاودان ارمغانش باشد؟

51 مردی كه آنان را با دست بخشش و با شیر و پوشاك و با نیكی‌هایی كه بخشنده را به راستی می‌رساند، بستاید؛ از برای چنین كسی آن فروهرهای توانای پیروان راستی، كه خوشنود و نیازرده و نرنجیده‌اند، چنین آرزو می‌كنند:

52 بهره‌مند باد این خانه از انبوه ستوران و مردمان! بهره‌مند باد از اسب تندتاز و گردونه استوار؛ برخوردار باد از مرد پایدار انجمنی، مردی كه همواره ما را با دست دهش و با شیر و پوشاك و با نیكی‌هایی كه بخشنده را به راستی می‌رساند، می‌ستاید.

بخش چهاردهم

53 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند وپاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه آب‌های مزدا آفریده را در جویبارهای زیبا روان ساختند؛ آن آب‌هایی كه پیش از این و پس از پایان آفرینش دیرگاهی در جای خود فرو ایستاده و روان نبودند.

54 اینك آن آب‌ها در جویبار‌های مزدا آفریده و به سوی جای‌هایی كه فرشتگان برگزیده‌اند و به سوی ریـزشگـاه‌هـایی‌كه از پیش گزیده شده‌اند، روانند.

بخش پانزدهم

55 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنـان كه گیاهان بارور را در پردیس‌های زیبا بنشاندند؛ آن گیاهانی كه پیش از این و پس از پایان آفرینش، دیرگاهی در جای خود فرو ایستاده و رویان نبودند.

56 اینك آن گیاهان در راه‌های مزدا آفریده و در جای‌هایی كه فرشتگان برگزیده‌اند و به هنگامی كه از پیش برگزیده شده، رویانند.

بخش شانزدهم

57 می‌سـتاییم فـروهـرهای نیرومنـد و پاك و تــوانای پیروان راستی را؛ آنان كه ستارگان و ماه و خورشید و فروغ بی‌پایان را در راه‌هایی پاك رهنمون شدند؛ آنان كه پیـش از این و از بیـمِ ستیـزه و یـورش دیـوان، بر جای‌های خود ایستاده و گردشی نداشتند.

58 اینك آنان به پایان راه گرائیده‌اند تا در روزگار فرخنده تازه شدنِ جهان، به واپسین جایگاه گردش خود در رسند.

بخش هفدهم

59 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ كه نود و نه هزار و نهصد و نود و نه تا از آنان از دریای فراخكرتِ درخشان پاسبانی می‌كنند.

در باره دریای «فراخكرت» (در اوستا «وُئوروكَشَه») نگاه كنید به پانویس بند 3 آبان یشت.

بخش هجدهم

60 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ كه نود و نه هزار و نهصد و نود و نه تا از آنان از ستاره هَـفْـتـورَنـگ (احتمالاً صورت فلکی خرس بزرگ) پاسبانی می‌كنند.

بخش نوزدهم

61 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك‌ و توانای پیروان راستی را؛ كه نود و نه هزار و نهصد و نود و نه تا از آنان از پیكـر سـام‌ گرشاسپِ گیسو بلندِ گرزدار پاسبانی می‌كنند.

«گرشاسپ» پهلوان بزرگ ایرانی از خاندان «سام» و دارنده فَـرِّ جمشید است. «گرشاسپ» در اوستا معادل رستم در شاهنامه به شمار می‌رود. او در باورهای ایرانی از یاران سوشیانت و نیز از جاودانان است. در باورها، گرشاسپ در دشت «پیشینَه» یا «پیشینَـنْـگْهْ» (در جنوب افغانستان امروزی) به خواب رفته در حالیكه هزاران فروهر پیروان راستی از او در خواب مراقبت می‌كنند و فَـرِّ او در بالای سرش در آسمان جای گرفته است. هر زمان اژی‌دهاك از خواب برخیزد و به سرزمین‌های ایرانی گزند رساند، گرشاسپ نیز بر می‌خیزد و او را فرو می‌كوبد. واژه «گَئِـسو» در اوسـتا را با معانـی گیـسوی مجعد یا چین‌دار یا تابدار یا بافته شده هم احتمال داده‌اند.

بخش بیستم و یكم

63 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه در سوی راست سردار سپاهیان می‌رزمند؛ اگر آن سردار، پیرو راستی باشد و اگر آن فروهرهای توانای پیروان راستی از او خشمگین و ناخشنود نباشند و از او نرنجیده و نیازرده باشند.

بخش بیست و دوم

64 می‌ستاییم فروهرهای نیرومند و پاك و توانای پیروان راستی را؛ آنان كه بزرگتر، توانمندتر، دلاورتر، نیرومندتر، پیروزمندتر، درمان‌بخش‌تر و سودمنـدتر از آنند كه در سخن گفته آید.

65 آنگاه كه آب‌ها با فَرّ مزدا آفریده از دریای فراخكرت پراكنش یابند، فروهرهای توانای پیروان راستی‌ بر می‌خیزند. چند چندین صدها، چند چندین هزارها، چند چندین ده هزارها.

66 تا هر یك از آنان برای خانواده خود، روستای خود، دهستان خود و كشور خود، آب فراهم آورد و چنین گوید: “آیا كشور ما باید خشك و ویران شود؟”

67 آنان در هنگام كارزار برای سرزمین و خانه خود می‌رزمند؛ در آن جایی كه خانه و كاشانه داشته‌اند؛ به آن گونه كه گویی دلاورمردی با رزم‌افزارِ به كمر بسته، از دارایی‌های فراهم آورده خود، نگاهبانی می‌كند.

68 آن فـروهـرهای كامیاب شده در رساندن آب به خانواده خود و به روستای خود و به دهستان خود و به كشور خود، چنین گویند:

“این كشور ما باید خرم شود، باید بالنده شود”.

این كهن‌ترین آرزو و نیایش و دعایی است كه در متون ایرانی باقی مانده است؛ در این كهن‌ترین خواسته نیاكان ایرانیان تنها برای «خرمی و بالندگی میهن» دعا شده است.

69 آن هنگام كه شهریار توانمند كشور، نگران دشمن كینه‌ور شود، او فروهرهای توانا را به یاری فرا می‌خواند.

70 آنان به یـاری او می‌شتابند؛ اگر آن فروهرهای توانای پیروان راستی از او خشمگین و ناخشنود و رنجیده نباشند، آنان چنان به سوی او پرواز كنند كه گویی پرنده‌ای هستند شهپر و نیك پرواز.

بخش بیست و نهم

130 می‌ستاییم فروهر«جمِ» پیرو راستی، از خاندان «ویـوَنْــگْهان» را، آن توانای دارنده رمه‌های فراوان را، برای پایداری در برابر كمبودهایی كه از سوی دیوان است، و برای پایداری در برابر كمبود گیاه كه از خشكی است، و برای پایداری در برابر آزار «مَـرْشـونَـه».

اشاره است به خشكسالی‌های پایان عصر جمشید كه در حدود چهار هزار سال پیش اتفاق افتاده است. «مرشونه» نامِ دیو زوال و نابودی است.

131 می‌ستاییم فروهر «فـریـدونِ» پیرو راستـی، از خـانـدان «آبتیـن» را، از برای پـایـداری در برابر پـریـون (گَری) و تب و «نَـئِـزَه» (؟) و تب‌و لرز و «واوَرْشا»؛ از برای پایداری در برابر آزار مار. می‌ستاییم فروهر «اَئوشْـنَـرَه» پیرو راستی و بسیار با فراست را. می‌ستاییم فروهر «اُوْزَوَه» پیرو راستی، از خاندان «تُـوْماسپَـه» را. می‌ستاییم فروهر «اَغریرَثِ» پیرو راستی و دلاور را. می‌ستاییم فروهر «منوچهرِ» پیرو راستی، از خاندان «ایرج» را.

معنای «نَئِزَه» و «واوَرْشا» دانسته نشده است. «ائوشنره» نامِ وزیر و مشاور «كیكاووس» كه در دانایی و هوشمندی و سخندانی شهره بوده است. «اوزوه» پادشاهی است كه در شاهنامه به شكل «زو» آمده است و پس از «نوذر» توسط ایرانیان به پادشاهی برگزیده می‌شود. «اغریرث» نام برادر افراسیاب تورانی كه برخلاف برادرانش، دوستدار ایران بوده است. «اَغْریرَث» بزرگان سپاه ایران را كه در جنگ «نوذر» گرفتار افراسیاب شده بودند را آزاد كرد اما خود به گناه دوستداری ایران به فرمان افراسیاب كشته می‌شود.

132 می‌ستاییم فروهر «كیقبـادِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كی‌اَپیوَه» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كیكـاووسِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كی‌آرشِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كی‌پَشیـنِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كی‌بیارَشِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كی‌سیاوشِ» پیرو راستی را، می‌ستاییم فروهر «كیخسروِ» پیرو راستی را.

«كیقباد» نخستین پادشاه كیانی و «كی‌اَپیوَه» پسر او و«كی‌آرش»، «كی‌پَشین» و «كی‌بیارَش» پسران «كی‌اَپیوَه» و نوه‌های «كیقباد» هستند. فروهر پادشاهان در این بندهای فروردین یشت از جمشید آغاز شده و به كیخسرو پایان پذیرفته و همانند دیگر یشت‌های كهن به پادشاهان بعدی همچون «لهراسپ» و «گشتاسپ» اشاره‌ای نشده است. و این نشان‌دهنده سرایش این یشت در هنگام پادشاهی كیخسرو و یا در پایان آن است. همانگونه كه در بند 133 دیده می‌شود، كیخسرو بیش از دیگر پادشاهان در فروردین یشت و دیگر یشت‌های اوستای كهن، مورد توجه قرار گرفته است.

133 از برای توانایی‌های خوب فراهم آمده‌اش، از برای پیروزی اهورا آفریده‌اش، از برای برتری پیروزمندانه‌اش، از برای فرمان‌های به خوبی برگزار شده‌اش، از برای اراده دگرگون نشونده‌اش، از برای اراده شكست ناپذیرش و از برای شكست زود هنگامِ دشمنان او.

134 برای توانایی، برای فَرّ مزدا آفریده، برای تندرستی، برای فرزندانِ نیك و هوشیار و دانـا و سخن‌آرا و توانای با چشم‌های درخشان و خویشتنداری دلاورانه از نیازمندی‌ها، و برای آگاهی از آینده و آگاهی از بهترین زندگی.

135 برای شهریاری درخشان، برای زندگانی دور هنگام، برای همه خـوشبختی‌ها، برای همه درمـان‌ها، برای پـایداری در برابر جادوان و پریان و «كَـوی»ها و «كَـرَپَـن»های ستم‌پیشه، برای پایداری در برابر آزار ستمكاران.

معنای دقیق این دو واژه كه بخصوص در «گاتها»ی زرتشت چندین بار تكرار شده است، دانسته نشده است. اما بیشتر محققان بر این اعتقادند كه از «كَوی» معنای فرمانروای روحانی و از «كَرَپَن» معنای پیشوایان دیوپرستی بر می‌آید.

136 می‌ستاییم فروهر «سام گرشاسپِ» پیرو راستی و گیسوبلندِ گرزدار را؛ برای پایداری در برابر ستبربازوان و سپاه دشمن؛ برای پایداری با سنگر فراخ، با درفش گسترده، با درفش برافراشته، با درفش گشوده؛ درفشی برافراشته برای پایداری در برابر راهزنِ ویرانگرِمردم‌كُش؛ برای پایداری‌دربرابر آزاری‌كه از راهزنی سر می‌زند.

137 می‌ستاییم فروهر «آخْرورَه» پیرو راستی را، از خاندان «خسرو» را، برای پایداری در برابر آن دروغگویی كه دوست خود را می‌فریبد و برای پایداری در برابر فرومایه ویران كننده جهان. می‌ستاییم فروهر «هوشنگِ» پیرو راستی و دلیر را، برای پایداری در برابر دیوان «مَـزَنْـدَری» و پیروان دروغ در «وَرِنَـه» و برای پایداری در برابر آزاری كه از دیوان سر می‌زند.

«اخروره» نام یكی از دوستان و یاران گرشاسپ است. بسیاری از محققان «مَزَندَر» را همان مازندران می‌دانند، بخصوص كه در شاهنامه فردوسی هم از دیوان مازندران نام برده شده است. اما جای «مَزَندَر» و حتی مازندران شاهنامه به درستی و بی‌گمانی دانسته نشده است. همچنین جای «وَرِنَه» نیز نامعلوم است. برخی آنرا با گیلان یكی می‌دانند كه درست به نظر نمی‌آید

138 می‌ستاییم فروهر «فْـرَزاخْـشْـتی» پسر «خـونْـبْـیـه» پیرو راستی را؛ برای پایـداری در بـرابـر دیــو خشــمِ خونین‌گـرز، و برای پایداری در برابر پیروان دروغ كه خشم را بزرگ می‌دارند، برای پایداری در برابر آزاری كه از خشـم سر می‌زند.

این هر دو نام پارسایانی است كه آگاهی بیشتری از آنان در دست نیست.

بخش سی و یكم

143 می‌ستاییم فروهرهای راست‌مردان سرزمین‌های «ایرانی» را، می‌ستاییم فروهرهای راست‌زنان سرزمین‌های «ایرانی» را؛ می‌ستاییم فروهرهای راست‌مردان سرزمین‌های «تورانی» را، می‌ستاییم فروهرهای راست‌زنان سرزمین‌های «تورانی» را؛ می‌ستاییم فروهرهای راست‌مردان سرزمین‌های «سَئیریم» را، می‌ستاییم فروهرهای راست‌زنان سرزمین‌های «سَئیریم» را.

«توران» نام سرزمین‌های دوردستِ شمال‌شرقی ایران و اقامتگاه اقوام «تور» كه البته انطباق آن با «ترك» كاملا نادرست است. «سئیریم» نام سرزمین‌های دوردست شمال‌غربی ایران و همان كه در شاهنامه به گونه «سَلـم» آمده است. «روم» شكل جدیدتر آن است.

144 می‌ستاییم فروهرهای راست‌مردان سرزمین‌های «سائینی» را، می‌ستاییم فروهرهای راست‌زنان سرزمین‌های «سائینی» را؛ می‌ستاییم فروهرهای راست‌مردان سرزمین‌های «داهــی» را، می‌ستاییم فروهرهای راست‌زنان سرزمین‌های «داهــی» را.

برخی «سائینی» را همان چین می‌دانند كه ظاهراً درست به نظر می‌آید. هر چند كه همه این نظر را نپذیرفته‌اند. «داهی» در اوستا (در شاهنامه «دَهستان») عبارت است از كوه‌های «كوپَت» (كوپَت‌داغ) در سوی جنوب‌شرقی دریای مازندران و پیرامون رود اترك.

145 می‌سـتاییم فـروهـر ‌مـردان پیرو راستی در همه سـرزمـین‌ها را، می‌ستاییم فروهر زنان پیرو راستی در همه سرزمین‌ها را؛ همه فروهرهای نیرومند و پاك توانای پیروان راستی را می‌ستاییم.

146 بشود كه به زودی فروهرهای پیروان راستی در اینجا به دیدار ما شتابند؛ بشود كه آنان به یاری ما در آیند و آنگاه كه در تنگنا در افتاده‌ایم، ما را آشكارا یاری و نگاهبانی كنند.

147 شما ای خوبان! ای‌ آب‌ها، ای گیاهان، شما ای فروهرهای پـیرو راسـتی! آرام بـه پایین بخرامید، بمانید در این خانه شاد و خوب.

148 اینك می‌ستاییم فروهر همه مردان و زنانِ پیرو راستی را؛ آنان كه روان‌هایشان برازنده ستایش و فروهرهایشان شایسته یـاری‌خـواهـی اسـت. اینـك می‌سـتاییم فـروهـر همه مردان و زنان پیرو راستی را؛ فروهرانی كه اهورامزدا، ستایش آنان را پاداش بخشد.

149 اینك ما می‌ستاییم جان و وجدان و هوش و روان و فـروهـرِ «نخستین پیروان آیین كهن» و نخستین آموختگانِ آیین را؛ می‌ستاییم آن مردان و زنـان پیـرو راستـی را كه بنیادگر پیروزی راستـی بوده‌اند. اینك ما می‌ستاییم جان و وجدان و هوش و روان و فروهرِ «نیـاكـان» را؛ آن مردان و زنانِ پیرو راستی را كه بنیادگر پیروزی راستی بوده‌اند.

عبارتی كه به « نخستین پیروان آیین كهن» برگردانده شده است، در متن اوستایی «پَـئوئیریو تْكَـئِـشَـه» (در پهلوی «پوریوتكیشان») آمده است. «پَئوئیریو» به معنای نخستین؛ و «تْكَئِشَه» به معنای كیش و آیین است. و در مجموع مفهوم نخستین كیش یا آیین كهن را می‌رساند. عبارتی كه به «نیاكان» برگردانده شده است، در متن اوستایی «نَـبانَـزدیشْـتَـه» (در پهلوی «نبانزدیشتان») آمده است. هر چند كه استاد پورداود آن را به معنای «پیامبران» گرفته است، اما احتمال معنای «نیاكان» را نیز پذیرفته است.

150 می‌ستاییم «نخستین پیروان آییـن كهـن» را؛ آنان كه پیش از این در این خانمـان‌ها، در این روستـاها، در ایـن دهستـان‌ها و در این كشـورها بـوده‌انـد. می‌ستاییم پیروان آییــن كهـن را؛ آنان كه پس از این در این خانمان‌ها، در این روستاها، در این دهستان‌ها و در این كشورها خواهند بود. می‌ستاییم پیروان آیین كهن را؛ آنان كه هم اكنون در این خانمان‌ها، در این روستاها، در این دهستان‌ها و در این كشورها هستند.

151 می‌ستاییم نخستین پیروان آیین كهن را؛ آنان كه در خانمان‌ها و روستاها و دهستان‌ها و كشورها، به ایجاد خانه كامروا شدند، به ایجاد روستا كامروا شدند، به ایجاد دهستان كامروا شدند، به ایجاد كشور كامروا شدند، به ایجاد آیین راستی كامروا شدند، به گفتار ایزدی كامروا شدند، به آزادی روان كامروا شدند، به داشتن همه شادی‌ها كامروا شدند.

153 می‌ستاییم ایـن زمین را؛ می‌ستاییم آن آسمان را؛ می‌ستاییم همه خوبـی‌هایی كه در ایـن میانه است؛ می‌ستاییم هر آنچه كه برازنده ستایش و شایسته نیایش است و هر آنچه كه در خور پرستشِ مردم پیرو راستی است.

154 می‌ستاییم روان‌های جانوران سودمند را؛ می‌ستاییم روان‌های مردانِ پیرو راستی و ‌زنانِ پیرو راستی را، در هر سرزمینی كه زاده شده باشند. مردان و زنانی كه برای پیروزی آیین راستی، كوشیده‌اند، می‌كوشند و خواهند كوشید.

در این كهن‌ترین منشور برابری بشری، به درستی این باور كهن و ارجمند ایرانیان منعكس شده است كه برتری انسان‌ها نه با نژاد، نه با قومیت و نه با جنسیت پیوند دارد. در اندیشه‌های ایرانی، برتری مردمان نسبت به یكدیگر تنها به «پیروی از راستی» بستگی دارد. باورهایی كه جهان امروز همچنان در آرزوی دستیابی به آن است. ایرانیان از دیرباز حتی فروهر مردمان كشورهای متجاوز به خود را نیز ستوده‌اند. همچنین نگاه كنید به بندهای 143 تا 145 همین یشت و بند 28 رام یشت و پانویس آن.

155 می‌ستاییم جان و وجدان و هوش و روان و فروهرِ راست‌مـردان و راست‌زنـان را، آنان‌ كه آگاه به آییـن هستند؛ پیـروز بوده‌اند، پیروز هستند و پیروزخواهند بود؛ می‌ستاییم آنان را كه برای آیین راستی، پیروزی به ارمغان آوردند.

156 بشود كه فروهرهای توانا و بسیار نیرومند و پیروزگرِ پیروان راستی، و فروهرهای نخستین پیروان آیین كهن، و فروهرهای نیاكان، بخرامند به شادی در این خانه.

157 بشود كه فروهرها در این خانه خوشنود گردند؛ بشود كه خواستار پاداش نیك و بخشایش سرشار شوند؛ بشود كه آنان از این خانه به خوشنودی باز گردند؛ بشود كه آنان سرودهای مینوی ما و آیین‌های نیایش ما را ببرند به نزدِ آفریدگار اهورامزدا؛ مباد كه آنان ناخرسند از این خانه و از میان ما دور شوند.

گردآوری، پژوهش ونگارنده: رضا مرادی غیاث آبادی

هیچ نظری موجود نیست: